می گویمت برو
می گویمت ترکم کن
می گویمت تنهایم بگذار
نمی روی و می مانی
می گویی دوستم داری اما
عشقت بوی اجبار می دهد
تو هیچ دینی به من نداری
بــــــــــــرو
مقصر منم که عشقت را باور داشتم و دل دادم به تو...

- ۰ نظر
- ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۹
می گویمت برو
می گویمت ترکم کن
می گویمت تنهایم بگذار
نمی روی و می مانی
می گویی دوستم داری اما
عشقت بوی اجبار می دهد
تو هیچ دینی به من نداری
بــــــــــــرو
مقصر منم که عشقت را باور داشتم و دل دادم به تو...
بدترین لحظه وقتی است که می نویسم...
و همه می خوانند اما...
تو نمی دانی عشقم تویـــی...
می بینی؟
رفته ای و من مانده ام و کاغذ و قلم...
می بینی ؟
عاشقانه هایم را می خوانند اما....
می فهمی که نبودنت مرا می سوزاند؟
میان همهمــه دنیــــا
تورا می خواهــــم
که ندارمـــــتــــــــــ......